دومین سال!

730روز پیش، در چنین روزی از بهترین اتفاقات دنیا برای پسری به اسم نواح اتفاق افتاد (لقب جدید عرفان).

و اون اتفاق چیزی نبود جز پیتزایی که اون روز خورد…

شوخی بسه

‌ 

نمیدونم این نامه رو چجوری واست بنویسم که نه از حدم بخوام بگذرم، و نه حرفمو نزده باشم

احتمالا شنیدی راجب اتفاقات و خوشبختی های بزرگی که طرف ممکنه حتی فکرش رو هم نکرده باشه؛ یا اصلا به ذهنش هم خطور نکرده باشه

حقیقتا 2سال پیش، روز جمعه، اون روزی که پیامت دادم تا آموزش سیشارپ رو واست بفرستم، فکر نمیکردم اینقد سیشارپ واسم عزیز بشه، نه ینی تو واسم عزیز و مهم بشی

فکرشو نمیکردم هر لحظه که حرف میزنم باهات یسری پروانه دور و برم تو خیالم پرواز کنن

حس نمیکردم خودم رو ببازم و اینقد از این باختن خوشحال باشم…

‌ 

ما توی این 2 سال قهر کردیم، آشتی کردیم، خندیدیم، گریه کردیم، بازی کردیم، کلاس رفتیم چیزی خریدیم و هرچیزی که فکرشو بکنی برامون رقم خورد، ولی جا نزدیم، و این جا نزدن و 2 سالی که گذشت حقیقتا زیباترین سال‌های زندگیم بود

نه که توی این دوسال توی کار و… اتفاق بد یا ناراحت کننده ای نیوفتاده باشه، نه ، ولی اگه قبلا سر یه اتفاقی ناراحت میشدم، توی این دوسال یجور دیگه ناراحت میشم، خوشحالی و ناراحتیم با قبل فرق داره؛ اصلا، دلایل ناراحتیم هم فرق داره

الان اگه یکی دیگه به اسم الهام ناراحت بشه منم همراهش ناراحت میشم

اگه اون خوشحال بشه منم همراهش خوشحال میشم

و تازه توی خوشحالی و ناراحتی خودمم تنها نیستم

و این از بهترین حس‌هاییه که یه آدم میتونه تجربه کنه

در حالی که ممکنه اون طرف نزدیکش نباشه

در حالی که ممکنه فقط چند ماه یکبار اونو ببینه و هزارتا چیز دیگه که شاید بقیه بخندن بهشون

ولی هیچی واسمون دلیل نمیشه

د‌ل های ما که به هم نزدیک باشد، دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم

دور باش اما نزدیک

‌ 

‌من از هر اتفاقی که بیوفته هم ناراحت نمیشم، چون بهترین سال‌های عمرم رو گذروندم، چرا باید ناراحت باشم

به قول خودت، ما همدیگرو ساختیم، هنوز بیشتر هم میسازیم، تا وقتی که آدم ایده آل بشیم.

الی دلی شیرین، همیشه مراقب خودت باش و بدون اگه ناراحت بشی یکی دیگه هم همراهت ناراحت میشه

ممنون از خوندنت، الهام کوچیکتر از 3 🙂

‌ 

دوستت دارم